و اما ادامه ي شعر...
شبها مرغ لب بسته منم،دل شكسته منم
تا سحر بيدارم،سر به زانو دارم،برنخيزد از من هاي وهويي..
بي تو سير گل را چكنم؟ گل ندارد بي تو رنگ وبويي