سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از ستم بپرهیزید که دلهایتان را ویران می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

همکلاسی توس
نویسنده :  Angel

نمیشه باورم توئی

نه این که چشمای تو نیست

تو طاقتت نبود منو

ببینی با چشمای خیس

قد تموم درد من

تو داشتی کهنه مرهمی

دیروز بودی مرگ غم

امروز تولد غمی

از لب قصه ساز تو مونده صدای دشمنی

سخته که باورم بشه

تو همون عاشق منی


شنبه 87/1/24 ساعت 6:31 عصر
نویسنده :  Angel

جام دریا از شراب بوسه خورشید لبریز است،

جنگل شب تا سحر تن شسته در باران،

                                    خیال انگیز!

ما به قدر جام چشمان خود،

                           از فسون این غمخانه

                                                       سر مستیم

در من این احساس:

                        مهر می ورزیم،

                                                     پس هستیم!     

                                                                                              فریدون مشیری

 


شنبه 87/1/24 ساعت 6:29 عصر
نویسنده :  Angel

عشق چیزی است که

              بیشتر از هر چیزی

                        داشتنش را دوست داریم

و بیشتر از هر چیزی

              دادنش را دوست داریم

و هیچ کس در نمی یابد

               که عشق همان چیزی است

که همواره داده می شود

                 و پذیرفته نمی شود


شنبه 87/1/24 ساعت 6:24 عصر
نویسنده :  Angel

نامه ات آمدو بوسیدم و از بر کردم

خواندم و خواندم و هر بار مکرر کردم

مست از نامه پر مهر نشستم تا صبح

جان خود را ز گل نامه،معطر کردم

بوسه بر ((نامه)) زدم،بوسه ای از پرده دل

از پس بوسه،یکی بوسه ی دیگر کردم

حلقه زد اشک به چشم من و در آینه اش_

قد و بالای تو را جان مصور کردم

نقش زیبای تو در دیده ام آمد با اشک

گل روی تو در این(( برکه)) شناور کردم

روی دلجوی توو بوی دلاویز تو را

با گل و آینه و عطر برابر کردم

چهره ات در نظرم آمد و مهتاب دمید

شب خود را به چراغ تو منور کردم

من که از عشق کسانم دل بی باور بود

نامه مهر تو دیدم و باور کردم

از تو پنهان چه کنم؟همچو همایی ز قفس_

بهر پرواز به سویت هوس پر کردم.

 


پنج شنبه 87/1/8 ساعت 11:32 صبح
نویسنده :  Angel

ای ستاره ها که بر فراز آسمان

با نگاه خود اشاره گر نشسته اید

ای ستاره ها که از ورای ابرها

بر جهان ما نظاره گر نشسته اید

 

آری این منم که در دل سکوت شب

نامه های عاشقانه پرپر می کنم

ای ستاره ها اگر به من مدد کنید

دامن از غمش پر از ستاره می کنم

 

با دلی که بوئی از وفا نبرده است

جور بیکرانه و بهانه خوشتر است

در کنار این مصاحبان خود پسند

ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است

 

ای ستاره ها چه شد که در نگاه من

دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد؟

ای ستاره ها چه شد که بر لبان او

آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد؟

 

جام باده سر نگون و بسترم تهی

سر نهاده ام به روی نامه های او

سر نهاده ام که در میان این سطور

جستجو کنم نشانی از وفای او

 

ای ستاره ها مگر شما هم آگهید

از دوروئی و جفای ساکنان خاک

کانچنین به قلب آسمان نهان شدید

ای ستاره ها،ستاره های خوب و پاک

 

من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست

تا که کام او ز عشق خود روا کنم

لعنت خدا به من اگر بجز جفا

زین سپس به عاشقان با وفا کنم

 

ای ستاره ها که همچو قطره های اشک

سر بدامن سیاه شب نهاده اید

ای ستاره ها کز آن جهان جاودان

روزنی بسوی این جهان گشوده اید

 

رفته است و مهرش از دلم نمی رود

ای ستاره ها،چه شد که او مرا نخواست؟

ای ستاره ها، ستاره ها، ستاره ها

پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟


جمعه 86/12/24 ساعت 12:35 عصر
نویسنده :  Angel

در منی واین همه از من جدا

با منی و دیده ات بسوی غیر

بهر من نمانده راه گفتگو

تو نشسته گرم گفتگوی غیر

 

غرق غم دلم به سینه می تپد

با تو بیقرارو بی تو بیقرار

وای از آن دم که بیخبر ز من

بر کشی تو رخت خویش از این دیار

 

سایه تو ام بهر کجا روی

سر نهاده ام به زیر پای تو

چون تو در جهان نجسته ام هنوز

تا که بر گزینمش به جای تو

 

شادی و غم منی به حیرتم

خواهم از تو.....در تو آورم پناه

موج و وحشتم که بی خبر ز خویش

گشته ام اسیر جذبه های ماه

 

گفتی از تو بگسلم.....دریغ و درد

رشته وفا مگر گسستنی است؟

بگسلم از خویش و از تو نگسلم

عهد عاشقان مگر شکستنی است؟

 

دیدمت شبی به خواب و سرخوشم

وه.....مگر به خوابها ببینمت

غنچه نیستی که مست اشتیاق

خیزم و ز شاخه ها بچینمت

 

شعله میکشد به ظلمت شبم

آتش کبود دیدگان تو

ره مبند...بلکه ره برم به شوق

در سراچه غم نهان تو


جمعه 86/12/24 ساعت 12:35 عصر
نویسنده :  Angel

بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ

باورم ناید که عاقل گشته ام

گوئیا "او" مرده در من کاینچنین

خسته و خاموش و باطل گشته ام

 

هر دم از آئینه می پرسم ملول

چیستم دیگر به چشمت کیستم؟

لیک در آئینه میبینم که ،وای

سایه ای هم زانچه بودم نیستم

 

همچو آن رقاصه هند و بناز

 پای می کوبم ولی بر گور خویش

وه که با صد حسرت این ویرانه را

روشنی بخشیده ام از نور خویش

 

ره نمی جویم بسوی شهر روز

بی گمان در قعر گوری خفته ام

گوهری دارم ولی آن را ز بیم

در دل مردابها بنهفته ام

 

می روم....اما نمی پرسم ز خویش

ره کجا....؟منزل کجا....؟مقصود چیست؟

بوسه می بخشم ولی خود غافلم

کاین دل دیوانه را معبود کیست

 

"او" جو در من مرد،ناگه هرچه بود

در نگاهم حالتی دیگر گرفت

گوئیا شب با دو دست سرد خویش

روح بی تاب مرا در بر گرفت

 

اه...آری این منم....اما چه سود

"او" که در من بود،دیگر،نیست،نیست

می خروشم زیر لب دیوانه وار

"او" که در من بود،آخر کیست،کیست؟


جمعه 86/12/24 ساعت 12:34 عصر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
از فارغ التحصیلان چه خبر
عکس های فارغ التحصیلی
اردو
یه نویسنده جدید
گذر زمان
Remember UR LOVE
تخم مرغ در مصاحبه
خوشبختی رایانه ای
لیست کاملی از خطاهای مودم
داستان های کتاب فارسی
16 ترفند برای حداکثر استفاده از باتری لپ تاپ
بخوانید ضرر نمیکنید...!
فردوسی(خلیل جوادی)
دانشجو در ملل مختلف
یک نکته
[همه عناوین(61)][عناوین آرشیوشده]
فهرست
68581 :کل بازدیدها
32 :بازدید امروز
14 :بازدید دیروز
درباره خودم
همکلاسی توس
مدیر وبلاگ : م . صفرزاده[65]
نویسندگان وبلاگ :
Angel
Angel[26]
محمد فهیمی
محمد فهیمی (@)[9]

ستاره
ستاره[9]
آشوب
آشوب[3]

یکی زیبایی منظره را می بیند، دیگری کثیفی پنجره را. این شما هستید که انتخاب می کنید چه چیزی را ببینید و به چه چیز بیندیشید. «اندرو متیوس»
حضور و غیاب
لوگوی خودم
همکلاسی توس
لوگوی دوستان
لینک دوستان
عــــشقـــــولـــــک
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
MANIFESTER
اس ام اس عاشقانه
مهتاب شب
اس ام اس سرکاری اس ام اس نیمه شبی و اس ام اس ضدحال
Open Code
مرجع تخصصی برنامه نویسان فارسی زبان
PersianForum
Shabgard
IranVig
انجمن علمی دانشجویان ایران
الگوریتم نویس
اشتراک
 
فهرست موضوعی یادداشت ها
توس . خوشبختی . کامپیوتر .
آرشیو
ترم اول ( 1386 )
متفرقه
نبرد بی فرجام لحظه ها
ترم دوم (1387-1386)
ترم سوم (1387)
ترم چهارم (1388-1387)
طراح قالب