سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درس و فراگیری دانش، مایه باروری شناخت است . [امام صادق علیه السلام]

همکلاسی توس
نویسنده :  Angel

Bogzar har roz barayat royaeii bashad dar dast.na durdast…

Eshghi bashad dar del na dar sar….

Va dalili bashad bashad baraye zendegi na ruzmaregi….

 


جمعه 87/3/17 ساعت 1:31 صبح
نویسنده :  Angel

نمیشه باورم توئی

نه این که چشمای تو نیست

تو طاقتت نبود منو

ببینی با چشمای خیس

قد تموم درد من

تو داشتی کهنه مرهمی

دیروز بودی مرگ غم

امروز تولد غمی

از لب قصه ساز تو مونده صدای دشمنی

سخته که باورم بشه

تو همون عاشق منی


شنبه 87/1/24 ساعت 6:31 عصر
نویسنده :  Angel

جام دریا از شراب بوسه خورشید لبریز است،

جنگل شب تا سحر تن شسته در باران،

                                    خیال انگیز!

ما به قدر جام چشمان خود،

                           از فسون این غمخانه

                                                       سر مستیم

در من این احساس:

                        مهر می ورزیم،

                                                     پس هستیم!     

                                                                                              فریدون مشیری

 


شنبه 87/1/24 ساعت 6:29 عصر
نویسنده :  Angel

این ((نامه)) زمن که از ((تو)) دورم

خاموش،چو راه بی عبورم

 

بی تست مرا،جهان،فراموش

در سینه ی من فغان خاموش

 

خواهم همه با تو راز گفتن

درد دل خسته،باز گفتن

 

صد قصه کنم ز آشنائی

بس گریه ز تلخی جدایی

 

از حال دلم تو را خبر نیست

دل از دل من شکسته تر نیست

 

از یار،جدا شدن چه زشت است

من((نایم)) و تو مرا ((نوایی))

 

تو جان منی،ولی جدایی

بی لذت روح،((تن)) چه ارزد؟

 

بی ((همنفسان))،نفس چه باشد؟

بلبل چو رود،قفس چه باشد؟

 

در جان منی،میان جانی

هرجا نگرم تو در میانی

 

در ((باغ))،تویی که دلپذیرست

در ((ماه)) تویی که بی نظیرست

 

در ((لاله)) تویی که دل رباید

در((غنچه)) تویی که دل گشاید

 

در خنده ی هر ((فلق))،تویی تو

در سرخی هر شفق، تویی تو

 

در حلقه گفتگو تو هستی

در پرده آرزو تو هستی

 

در چشمه تویی که  تن نواز است

در گریه توئی که کارسازست

 

این درد فراق،کی سرآید؟

ماه تو ز ابر، کی برآید؟

 

از زحمت صبر،در فغانم

صبری پس از این نمی توانم

 

تا چند کشم ز صبر،خواری؟

مردم ز فریب بردباری

 

در راه امید،بس دویدم

دیگر ز ((امید))،نا امیدم

 

تو شمعی و بی تو،شب خموش است

بی صبح،شبم سیاه پوش است

 

یکشب که تو را به خواب دیدم

در ظلمتم،آفتاب دیدم

 

ماییم و دو چشم پرستاره

تا ماه ز ره رسد دوباره

 

رفت از تن من توان پرواز

ترسم که دگر نبینمت باز

 

تا روی تو در برابرم نیست

دیدار دوباره باورم نیست

 

آنانکه غم مرا ندیدند

دیوار، میان ما کشیدند

 

در سینه دگر مرا نفس نیست

این رنج که دیده ام بس نیست؟

 

کی سرو،جدا ز بوستان بود؟

کی شاخه ز گل جدا توان بود؟

 

تو سرو منی به باغ برگرد!

بنگر که غمت به ما چه ها کرد

 

کی بی تو برآرم نفس را؟

ای کاش که بشکنم قفس را

 

گر بی تو به طرف باغ بودم

دلمرده و بی دماغ بودم

 

ما را به مصیبت آشنا کرد

دستی که تو را زما جدا کرد

 

راهم به فضای باغ بسته است

در کنج قفس پرم شکسته است

 

هرگه که رسد پیامت از دور

ریزد به شب سیاه من نور

 

از دور چو بشنوم صدایت

وان موج لطیف خنده هایت_

 

آید به تنم تب جوانی

بویم همه عطر زندگانی

 

باور نشود مرا که دوری

چون پرتو ماه، در حضوری

 

بانگ تو که در فضای ((سیم )) است

بر آتش خاطرم نسیم است

 

اما چه کنم؟به وقت بدرود_

پیچد به فضای سینه ام دود

 

تو خسته و خسته تر،منم من

تو بی کس و در بدر منم من

 

ای راحت جان دردمندم!

بگذار که لب فرو ببندم

 

با حالت گریه نامه بستم

در حال جنون قلم شکستم.


شنبه 87/1/24 ساعت 6:27 عصر
نویسنده :  Angel

عشق چیزی است که

              بیشتر از هر چیزی

                        داشتنش را دوست داریم

و بیشتر از هر چیزی

              دادنش را دوست داریم

و هیچ کس در نمی یابد

               که عشق همان چیزی است

که همواره داده می شود

                 و پذیرفته نمی شود


شنبه 87/1/24 ساعت 6:24 عصر
نویسنده :  Angel

آه ای صبا  چون تو مدهوشم من

خود فراموشم من

خانه بر دوشم من  خانه بر دوش .

من در پی یش کو به کو افتادم

دل به عشقش دادم

حلقه بر گوشم من

حلقه بر گوش

گر در کویش برسی برسان

این پیام مرا

بی چراغ رویت دل ندارد  دیگر تاب این شبهای سردو خاموش.


پنج شنبه 87/1/8 ساعت 11:33 صبح
نویسنده :  Angel

نامه ات آمدو بوسیدم و از بر کردم

خواندم و خواندم و هر بار مکرر کردم

مست از نامه پر مهر نشستم تا صبح

جان خود را ز گل نامه،معطر کردم

بوسه بر ((نامه)) زدم،بوسه ای از پرده دل

از پس بوسه،یکی بوسه ی دیگر کردم

حلقه زد اشک به چشم من و در آینه اش_

قد و بالای تو را جان مصور کردم

نقش زیبای تو در دیده ام آمد با اشک

گل روی تو در این(( برکه)) شناور کردم

روی دلجوی توو بوی دلاویز تو را

با گل و آینه و عطر برابر کردم

چهره ات در نظرم آمد و مهتاب دمید

شب خود را به چراغ تو منور کردم

من که از عشق کسانم دل بی باور بود

نامه مهر تو دیدم و باور کردم

از تو پنهان چه کنم؟همچو همایی ز قفس_

بهر پرواز به سویت هوس پر کردم.

 


پنج شنبه 87/1/8 ساعت 11:32 صبح
نویسنده :  Angel

 آسمان همچو صفحه دل من
روشن از جلوه های مهتابست
امشب از خواب خوش گریزانم
که خیال تو خوشتر از خوابست
خیره بر سایه های وحشی بید
می خزم در سکوت بستر خویش
باز دنبال نغمه ای دلخواه
می نهم سر بروی دفتر خویش
تن صدها ترانه میرقصد
در بلور ظریف آوایم
لذتی ناشناس و رویا رنگ
می دود همچو خون به رگهایم
آه ... گویی ز دخمه دل من
روح شبگرد مه گذر کرده
یا نسیمی در این ره متروک
دامن از عطر یاس تر کرده
در خیالم ستاره ای پر نور
می درخشد میان هاله راز
ناشناسی درون سینه من
پنجه بر چنگ و رود می ساید
همره نغمه های موزونش
گوییا بوی عود می اید
آه... باور نمیکنم که مرا
با تو پیوستنی چنین باشد
نگه آن دو چشم شور افکن
سوی من گرم و دلنشین باشد
بیگمان زان جهان رویایی
زهره بر من فکنده دیده عشق
می نویسم بر وی دفتر خویش
جاودان باشی ای سپیده عشق 


پنج شنبه 87/1/8 ساعت 11:28 صبح
نویسنده :  Angel

لب تو لطف و صفا داد به خندیدن گل

دیدن روی تو خوشتر بود از دیدن گل

گل لطیف است و ندارد نفسی تاب نسیم

لرزه آرد به تنم،لحظه لرزیدن گل

بستر عشق به یاد آورد و مستی وصل

حالت جنبش پروانه و بوسیدن گل!
دل معشوق هم از دوری عاشق خونست

گوش کن در غم مرغان چمن،شیون گل

لاله پر داغ از آن شد که نداند گلچین_

خار در دیده بلبل رود از چیدن گل
یارم آمد به چمن،ناز کنان،غلت زنان

بستر سبز چمن دیدم و غلتیدن گل!

بوسه ام از گل لب داد وخرامید به باغ

مست لبها شدم و مست خرامیدن گل
شد نهان در گل ها بر آمد آرام

خود نشان داد به من ((حالت روئیدن)) گل!
با نگه،کام گرفتیم ز هر لاله رخی

مستی صبح وصال است مرا،دیدن گل
هرچه دلشاد تری،عمر تو کوتاه ترست

چیدن گل بود از خنده و رقصیدن گل
باغبانا!گره ی خشم  بر ابرو مفکن

خنده مهر بیاموز ز خندیدن گل
گر ندیدی که گلی بر لب گل بوسه زند

گلرخان را بنگر موقع بوئیدن گل!  


پنج شنبه 87/1/8 ساعت 11:20 صبح
نویسنده :  Angel

ای ستاره ها که بر فراز آسمان

با نگاه خود اشاره گر نشسته اید

ای ستاره ها که از ورای ابرها

بر جهان ما نظاره گر نشسته اید

 

آری این منم که در دل سکوت شب

نامه های عاشقانه پرپر می کنم

ای ستاره ها اگر به من مدد کنید

دامن از غمش پر از ستاره می کنم

 

با دلی که بوئی از وفا نبرده است

جور بیکرانه و بهانه خوشتر است

در کنار این مصاحبان خود پسند

ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است

 

ای ستاره ها چه شد که در نگاه من

دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد؟

ای ستاره ها چه شد که بر لبان او

آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد؟

 

جام باده سر نگون و بسترم تهی

سر نهاده ام به روی نامه های او

سر نهاده ام که در میان این سطور

جستجو کنم نشانی از وفای او

 

ای ستاره ها مگر شما هم آگهید

از دوروئی و جفای ساکنان خاک

کانچنین به قلب آسمان نهان شدید

ای ستاره ها،ستاره های خوب و پاک

 

من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست

تا که کام او ز عشق خود روا کنم

لعنت خدا به من اگر بجز جفا

زین سپس به عاشقان با وفا کنم

 

ای ستاره ها که همچو قطره های اشک

سر بدامن سیاه شب نهاده اید

ای ستاره ها کز آن جهان جاودان

روزنی بسوی این جهان گشوده اید

 

رفته است و مهرش از دلم نمی رود

ای ستاره ها،چه شد که او مرا نخواست؟

ای ستاره ها، ستاره ها، ستاره ها

پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟


جمعه 86/12/24 ساعت 12:35 عصر
   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
از فارغ التحصیلان چه خبر
عکس های فارغ التحصیلی
اردو
یه نویسنده جدید
گذر زمان
Remember UR LOVE
تخم مرغ در مصاحبه
خوشبختی رایانه ای
لیست کاملی از خطاهای مودم
داستان های کتاب فارسی
16 ترفند برای حداکثر استفاده از باتری لپ تاپ
بخوانید ضرر نمیکنید...!
فردوسی(خلیل جوادی)
دانشجو در ملل مختلف
یک نکته
[همه عناوین(61)][عناوین آرشیوشده]
فهرست
69938 :کل بازدیدها
11 :بازدید امروز
7 :بازدید دیروز
درباره خودم
همکلاسی توس
مدیر وبلاگ : م . صفرزاده[65]
نویسندگان وبلاگ :
Angel
Angel[26]
محمد فهیمی
محمد فهیمی (@)[9]

ستاره
ستاره[9]
آشوب
آشوب[3]

یکی زیبایی منظره را می بیند، دیگری کثیفی پنجره را. این شما هستید که انتخاب می کنید چه چیزی را ببینید و به چه چیز بیندیشید. «اندرو متیوس»
حضور و غیاب
لوگوی خودم
همکلاسی توس
لوگوی دوستان
لینک دوستان
عــــشقـــــولـــــک
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
MANIFESTER
اس ام اس عاشقانه
مهتاب شب
اس ام اس سرکاری اس ام اس نیمه شبی و اس ام اس ضدحال
Open Code
مرجع تخصصی برنامه نویسان فارسی زبان
PersianForum
Shabgard
IranVig
انجمن علمی دانشجویان ایران
الگوریتم نویس
اشتراک
 
فهرست موضوعی یادداشت ها
توس . خوشبختی . کامپیوتر .
آرشیو
ترم اول ( 1386 )
متفرقه
نبرد بی فرجام لحظه ها
ترم دوم (1387-1386)
ترم سوم (1387)
ترم چهارم (1388-1387)
طراح قالب